تبلیغات

۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

قصه ی خوشبختی

ای کاش همیشه در قصه ها زندگی می کردیم .

ای کاش زندگی ما در قصه ای شیرین و زیبا خلاصه می شد.قصه ای که در آن غم و غصه و کینه راه نداشت .

قصه ای که در آن غم و جدایی نبود قصه ای که فقط مهر و عاطفه و لبخند وجود داشت و همراش شادی و نشاط بود .ای کاش زندگی ما هم مانند همان قصه مادر بزرگ با یکی بود یکی نبود آغاز می شد و در زیر گنبد کبود با خیرو خوشی به پایان می رسید .

قصه های مادر بزرگ همیشه خوشی و شیرینی داشت و در قصه هایش همیشه از قهر و جدایی آشتی ِ عشق و عاشقی و جشن و سروریکه بر پا بوده صحبت می کرد . ای کاش من در همان قصه مادر بزرگ زندگی می کردم و خوشبختی را با تمام وجود لمس می کردم .

ولی افسوس .....

هیچ نظری موجود نیست: