تبلیغات

۱۳۸۷ تیر ۳۰, یکشنبه

گوشه ای از فضائل بیکران امام علی "ع"

علي (ع) شخصيتي مي باشد که بعد از اشرف مخلوقات عالم حضرت محمد (ص) کسي داراي چنين فضل و مقامي نيست و البته بر فضائل علي (ع) غير از خدا و رسول خدا و خاصان درگاه الهي خبر ندارند و درباره حضرت گفته شد که مقصود از آيه ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها« اگر نعمتهاي خدا را بشماريد نمي توانيد » فضائل علي (ع) مي باشد
و از آنجائي که علي (ع) جامع اضداد و داراي اخلاق و سجاياي متفاوت بودند تا جائي که هر کس و هرقوم و گروهي او را بعنوان بزرگ طريقت خود خوانده اند برآن شده ايم در اين خلاصه گوشه اي از فضائل آن حضرت را از منظر آيات و روايات بصورت اختصار بيان کنيم.

مقدمه
سخن درباره ي انساني مي باشد که در مرتبه از شان و منزلت قراردارد که پيغمبر (ص) فرمودند تو نسبت به من مانند هارون پيغمبر نسبت به موسي کليم مي باشي ولي بعد از من پيغمبري نخواهد آمد.
سخن در باره انساني مي باشد که انسانها در قبول او بعنوان يک انسان دچار ترديد و بعضاٌ دچار گمراهي شدن زيرا علي را مافوق بشر مي دانستند. بقول شاعر اهل بيت (ع) مرحوم شهريار :
نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
سخن درباره شخصيتي مي باشد که در وصف او امام شافعي رهبر فرقه شافعيه اهل سنت مي گويد:
"قل لي قل في علي مدحا ذکره يخمد ناراً موصده
قلت لا اقدر في مدح امرء ضل ذواللب الي ان عبده
و النبي المصطفي قال لنا ليله المعراج لما صعده
وضع الله بکتفي يده فاحس القلب ان قد برده
و علي واضع اقدامه في محل وضع الله يده "
يعني :
گفته شد به من بگو در رابطه با علي مدحي که ذکر نام او آتش سوزان را خاموش مي کند گفتم نمي توانم درباره مردي مدح بگويم که گمراه شدن صاحبان عقل و رفتن بسوي پرستش او و
حضرت پيامبر (ص) گفته است براي ما در شب معراج چون به آسمان بالا رفتم قرارداد خداوند دستش را بر دو دوشم تا اينکه قلب من احساس آرامش کرد و حال اينکه علي (ع) قرارداد پاهايش رادر جائي که خداوند دستش را قرارداده بود.
قبل از شروع در کلام بايد گفت چنانکه در خلاصه بيان شد فضائل علي (ع) قابل شمارش نيست چه به اينکه بشود و آنرا شرح و تفصيل داد اما از باب آنچه همه آن درک نمي شود. همه آن هم ترک نمي شود ( مالا يدرک كله لا يترک کله ) به گوشه ي از آيات و روايات و سخنان بزرگان در اين زمينه بسنده مي کنيم.
اما از آيات قرآن :
1- از ابن عباس نقل شده است هيچ آيه ي نازل نشده که در آن عبارت ( يا ايها الذين امنوا) باشد مگر اينکه علي (ع) در راس آن و امير آن مي باشد. (1)
2- حاکم حسکاني از علماي بزرگ اهل سنت در کتاب شواهد التنزيل آورده است .که 209 آيه در قرآن در شأن اميرالمومنين علي (ع) نازل شده است.
3- آيه مباهله که در جريان نپذيرفتن مسيحيان کلام رسول خدا (ص) را در رابطه با حضرت عيسي (ع) بوده است امر به مباهله شدن ( نفرين ) که خداوند فرمود به پيغمبر که بگو ما فرزندان خود را مي آوريم و شما نيز فرزندان خود را بياوريد و ما زنان خود را در مي آوريم و شما زنان خود را بياوريد و ما جانهاي خود را مي آوريم و شما جانهاي خود را بياوريد سپس نفرين مي کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مي دهيم به اقرار همه مورخين پيامبر غير از علي(ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسين (ع) کسي را با خود به صحرا نبرده بود.
4- ابن عباس گفته است از پيامبر سئوال کردم : از قول خداوند از آيه مبارکه سوره واقعه که مي گويد سبقت گيرندگان آنها مقرب درگاه الهي هستند و د ر بهشت پرنعمت چه کساني هستند ؟ پيامبر فرمودند: گفته است بمن جبرئيل (ع) : آن علي و شيعيان علي سبقت گيرندگان به بهشت هستند و نزديکان به خدا هستند بواسطه کرامتي که براي آنها مي باشد. (2)
5- درباره آيه مبارکه مي گويد آيا کسي که داراي شاهدي از طرف پروردگارش مي باشد ...) گفته است ابن عباس که او علي (ع) بوده که براي نبي (ص) شهادت داده و او با پيغمبر بوده است. (3)
1-كشف الغمه ص 307 2- همان مدرك حلد 1 ص 312 3- همان مدرك جلد 1 ص 313
6- درباره ي آيه مبارکه خداوند مي فرمايد: ( بدرستي کساني ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بزودي قرار مي دهد پروردگار رحمن براي آنها دوستي ) گفته است ابن عباس او علي بن ابيطالب است و در همين زمينه زيد بن علي از پدران خود از علي (ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند : مردي مرا ملاقات کرد و گفت اي ابا الحسن بخدا قسم من تو را دوست دارم ، پس برگشتم به سوي رسول خدا (ص) و خبر دادم او را به سخن آن مرد پس گفت : شايد کار خوبي براي او انجام دادي ؟ گفت :
بخدا هيچ کار خوبي براي او انجام ندادم، پس گفت پيغمبر خدا (ص) شکر خدا که قلبهاي مومنين را به سوي تو به دوستي قرارداد پس در اين هنگام آيه ذکر شده ، بالا در شأن اميرالمومنين (ع) نازل گرديد
7- درباره ي آيه شريفه : ( من المومنين رجال صدقوا ماعاهدواالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا ) سئوال شد ، گفته شد اين آيه از جهت کساني که به وظيفه عمل کردن يعني عبيده و حمزه و ياران آنها بودند که به وعده خود وفا کردند و به دشمن پشت نکردند و بشهادت رسيدند و مقصود از من ينتظر علي بن ابي طالب (ع) مي باشد که جهاد را انجام داد و راه و روش او تغيير نکرد و در حال طي مسير انتظار شهادت مي کشيد.
اما از روايات :
1) از مناقب خوارزمي از مجاهد از ابن عباس گفت: پيغمبر (ص) فرمودند : اگر تمام درختان قلم بشوند و همه درياها مرکب و اجنه حساب کننده باشند و انسانها نويسنده نمي توانند فضائل علي (ع) را بشماره در بياورند .
2) و در روايتي ديگر پيامبر (ص) فرمودند : خداوند براي برادرم علي (ع) انقدر فضيلت قرارداده است که قابل شمارش نيست.
3) راوي مي گويد بمن خبر داد سيد حافظ ابومنصور شهرداربن شيرويه پسر شهردار ديلمي همداني مرفوع به سلمان از پيغمبر (ص) که گفت : داناترين امتم بعد از من علي بن ابي طالب است.(1)
4) از عبدالله بن مسعود گفت : رسول خدا (ص) فرمودند : تقسيم شده حکمت به ده قسم و داده شده به علي (ع)نه قسم و بسيار مردم يک جزء .(2)
5) و روايت کرده بيهقي در کتابش بنام فضائل صحابه که پيامبر(ص) فرمودند : کسي که بخواهد نگاه کند به آدم در علمش و به نوح در تقوايش و به ابراهيم درحلمش و
1-كشف الغمه في معرفه الائمه ص 111 2-همان منبع
و به موسي در هيبتش و به عيسي در عبادتش پس نگاه کند به علي بن ابي طالب (ع) پس بتحقيق ثابت شده براي علي (ع) آنچه که ثابت شده براي آنها از اين صفات پسنديده و چمع شده دراو آنچه بصورت متفرق در ديگران قرار دارد . (1)
ترکت فيک المني مفرقه انت منها بمجمع الطرق
آنچه خوبان همه دارند تو يک جا داري

6) نقل کرده قاضي امام ابو محمد حسين بن مسعود از انس از پيامبر (ص) چون اختصاص داده رسول خدا (ص) هر يک از يارانش را به فضيلتي اختصاص داده علي (ع)رابعلم قضاء و گفته : قاضي ترين آنها علي است و مفهوم اين حديث اين است که انواع علم براي علي (ع) جمع شده چون آنچه براي ديگران بيان فرمودند نياز به علم حضرت علي (ع) ندارد ولي قضاوت چنين نيست پيامبر (ص) فرمودند واجب دان آنها زيد بن ثابت ، و قاري ترين ابي و آگاهترين از اصحاب به حلال و حرام معاذ بن جبل و هيچ يک از اينها به علم قضا نياز ندارد ولي علم قضاء به تمام اينها نياز دارد. (2)
7) از مناقب ابن مغازلي از ابي هريره گفت : نماز خواند باما رسول خدا (ص) نماز صبح را سپس گفت : آيا مي دانيد چه چيز نازل شده با جبرئيل ؟ گفتيم : خدا و رسولش بهتر مي دانند ، سپس گفت : فرود آمد جبرئيل (ع) و گفت اي محمد بدرستيکه خداوند کاشت ني را در بهشت که يک سوم آن از ياقوت قرمز است و يک سوم آن زبرجد سبز و يک سوم آن لولوي تازه و زده است بر اين ني طاقهائي و قرارداده ما بين اين طاقها خانه هايي و قرارداده در هر خانه درختي و قرارداده ميوه آنها را حور العين .... مردي بلند شد و گفت :
اي رسول خدا براي چه کسي مي باشد آن چيز ؟ گفت : کسي که دوست دارد به آن برسد پس بچسبد بحب علي بن ابي طالب (ع) (3)
8-از کفايت الطالب از انس گفت : فرمود پيغمبر (ص) مرور کردم در شبي که بر ده شدم به اسمان به ملکي که نشسته بود بر منبري از نور و ملائکه دور او حلقه زده بودند و گفتم اي جبرئيل چه کسي است اين ملک ؟ گفت : نزديک شو و بر او سلام کن : پس من نزديک او شدم و بر او سلام کردم . ديدم برادرم و پسر عمويم علي بن ابي طالب (ع) است گفتم : اي جبرئيل آيا علي در رسيدن به آسمان چهارم بر من سبقت گرفته است ؟ پس
گفت بمن : نه يا محمد (ص) ولي شکايت کردن ملائکه به خداوند از علاقه شان به علي
(ع) پس خلق کرد خداوند اين ملک را از نوري بصورت علي و ملائکه زيارت مي کنند او را در هر شب جمعه و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه و خدار ا تسبيح مي کنند و ثواب آنرا هديه مي کنند براي محبين علي (ع) .(1) 1-كشف الغمه في معرفه الائمه ص 120 2- همان منبع 137 3- همان منبع 138
9) جعفر بن محمد عليهما السلام گفت : زماني که قيامت مي شو د منادي از ميان عرش صدا مي زند کجاست جانشين خدا در زمين ؟ پس بلند مي شود داود نبي (ع) پس ندا مي آيد از طرف خدا : مقصود ما تو نبودي و اگر چه تو خليقه خدا در زمين بودي پس مناد ي صدا بزند کجاست خليفه خدا در روي زمين پس بلند مي شود اميرالمومنين علي (ع) پس صدا مي آيد از طرف خداوند : اي اهل محشر اين علي بن ابي طالب خليفه من در زمين و حجتم بر بندگان است پس کسي بچسبد به ريسمان او در دنيا پس همراه او خواهد بود و از نور او روشنايي مي گيرد و دنبال او به درجات بالاي جنت مي رود. (2)
10)نقل شده ازمناقب براي امام ابن مويه خوارزمي از ابي ليلي گفت : فرمود : رسول خدا (ص)فرمود بعد از من فتنه خواهد بود پس در آن زمان ملازم علي بن ابي طالب شويد، چون علي جدا کننده بين حق و باطل مي باشد.(3)
11)روايت كردن بزرگان قوم از آنهاعلامه قندوزي متوفي 1293 در کتاب ينابيع الموده
ص 86 چاپ استامبول و حاکم نيشابوري متوفي 405 در مستدرک جلد 3 ص 136 چاپ حيدرآباد و ديگر از بزرگان که پيغمبر (ص) فرمودند: اي علي تو قسمت کننده بهشت و جهنمي و تو مي کوبي درب بهشت را و داخل آن مي شوي بدون حساب . (4)
12) روايت کردن جماعتي از بزرگان قوم که از آنها ابن عبدالبر در النهايه ج 3 ص 282 و علامه حمويني در فرائد السمطين و حافظ ابن کثير قريشي متوفي سنه 766 در کتاب بدايه و نهايه ص 355 ج 7 چاپ مصر . پيامبر (ص) فرمودند : اي علي تو قسمت کننده بهشت و جهنمي ، حمل کننده پرچم بزرگ، صاحب پرچم رسول خدا در دنيا و آخرت مي باشي ... حمل کننده پرچم حمد تو هستي ، و تو اول کسي هستي که به صدا در مي آوري درب بهشت را .
13)و از مناقب ابن مردويه از عبدالرحمان بن سعيد گفت : با پيامبر (ص) نشسته بوديم که علي (ع) بر ما گذشت سپس گفت : پيامبر (ص) حق با اين مرد مي باشد.
14)گفت ابن عباس : بتحقيق علي ممتاز بود از همگان به خاطر دامادي رسول خدا (ص) و داشتن عشيره و بذل مال به بينوايان و علم به تفسير و فقه . (5)
1- كشف الغمه في معرفه الائمه ص 137 3 و 2 همان منبع ص139-138 4- علي در كتاب و سنت نويسنده حسين شاكري
5-كنزل العمالج 6 ص 393
8) حاکم نيشابوري از ابن عباس آورده است که گفت : علي (ع) را چهار امتياز است که احدي را در آن بهره اي نيست .
1. او نخستين کسي از عرب و عجم است که با رسول خدا نماز خواند .
2. او تنها کسي است که در همه جنگها پرچم رسول خدا (ص) را در دست داشت .
3. او تنها کسي است که در جنگ احد که روزي بسيار خطرناک بود ، استقامت کرد.
4. او تنها کسي است که رسول خدا (ص) را غسل داد و کفن کرد و در آرامگاه خود قرارداد. (1)
9) ابن عباس گفت : وقتي رسول خدا ميان اصحاب خود مهاجرين و انصار دو به دو برادري برقرارکرد. ميان علي (ع) و هيچ يک از صحابه برادري برقرار نکرد او از اين معني ناراحت شده با ناراحتي به لب جوي آبي رفته دست خود را زير سرش گذاشت و دراز کشيده اتفاقاً آن روز باد مي وزيد و گرد و غبار زيادي برآن حضرت بيفشاند در اين ميان رسول خدا (ص) به جستجوي او برخاست و هنگامي که او را در آن حال ديد با پاي خود بيدارش کرده و فرمود: برخيز که هيچ کنيه اي براي تو شايسته تر از ابوتراب نيست ، يا علي از من ناراحت شدي که ميان مهاجر و انصار برادري افکندم و تو را با احدي برادر ننمودم. آيا راضي نيستي که نسبت به من به منزله ي هارون نسبت به موسي باشي ؟ با اين تفاوت که بعد از من ديگر پيغمبري مبعوث نخواهدشد؟ يا علي آگاه باش که هر کس ترا دوست داشته باشد ، امنيت و ايمان او را در بر مي گيرد و کسي که به دشمني تو برخيز و خدا او را به مرگ جاهليت مي ميراند و به علمش در اسلام محاسبه شود.(2)
17)عمرو بن ميمون روايت کرده که گفت : روزي با ابن عباس بودم که هفت گروه نزد وي آمدند و گفتند يا اينجا را براي ما خلوت کن و يا با ما برخيز تا به جاي خلوتي برويم. ابن عباس گفت من با شما مي آيم . راوي مي گويد : آن وقتها هنوز ابن عباس نابينا نشده بود در گوشه اي با هم به گفتگو پرداختند و من ندانستم چه گفتند ، ناگهان ابن عباس در حالي که از شدت عصبانيت لباس خود را تکان مي داد، به طرف ما آمد و گفت اف ، تف بر اينها باد به مردي ناسزا مي گويند که به ده امتياز نائل آمده است.
1. رسول خدا در روز خيبر درباره ي او چنين فرمود :
فردا مردي را به جنگ خواهم فرستاد که خدا هرگز خوارش نکرده است ، خدا و رسول را دوست مي دارد . آن روز عده اي گردن کشيدن که شايد آنان را براي اين کار در نظر
1-مستدرك صحيحين ج 3 ص 111 استيعاب ج 3 ص 27 مناقب خواررزمي ص 58
2-مجمع الزواند حيثمي ج 9 ص 111 منز العمال ج 6 ص 156
گرفته باشد ولي او سراغ علي (ع) را مي گرفت گفتند او در رحل خود آسياب مي کند فرمود : چرا يکي از شما اين کار را به عهده نگرفته است. آنگاه علي (ع) آمد در حالي که از درد چشم رنج مي برد . به طوري که گويا هيچ جا را نمي بيند، رسول خدا در چشمان او دميد و سپس لواي جنگ را به دست او داد و آن حضرت به سوي قلعه رفت و پيروزي به دست او فراهم آمد و صفيه دختر حي را به اسيري گرفت.

2. فلاني ( ابوبکر ) را به مکه فرستاد تا سوره توبه را براي اهل مکه قرائت کند و بعد علي (ع) را از پي او فرستاد تا سوره را از بگيرد و خود پيام را به اهل مکه برساند آنگاه فرمود : «لا يذهب بها الا رجل مني و انا منه » « اين سوره را جز من و يا کسي که من از او و او از من است نبايد ببرد. »
3. به پسر عموهايش فرمود: کدام يک از شما حاضريد در دنيا و آخرت با من موالات کنيد ؟ علي (ع) که در آن گردهمايي حضور داشت . تنها کسي بود که سخن رسول خدا (ص) را اجابت کرد و گفت : من در دنيا و آخرت با تو موالات مي کنم رسول خدا (ص) فرمود ي «انت ولي في الدنيا و الاخر » « تو در دنيا و آخرت ولي مني » و اين جريان را دوبار ديگر تکرار کرد.
4. « و کان اول من اسلم من الناس بعد خديجه» او بعد از خديجه اولين کسي بود که ايمان آورد.
5. رسول خدا (ص) جامه ي خود را روي علي و فاطمه و حسنين انداختند و فرمودند: « انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا اين است و جز اين نيست که خداوند اراده کرده است هر گونه ناپاکي را از شما اهل بيت دور کند و پاک کند شما را يک نوع پاک کردني. »
6. او بود که با فداکاري شايان تحسين در بستر رسول خدا (ص) خوابيده پس ابوبکر آمد و خيال کرد که او رسول خدا (ص) است خطاب به وي گفت : يا نبي الله علي (ع) به او گفت : پيغمبر خدا به طرف چاه ميمون تشريف بردند او را درياب ، ابوبکر حرکت کرد و در غار به آن حضرت رسيد.
7. او کسي بود که به وي سنگ انداختند همان گونه که به رسول خدا (ص) سنگ مي انداختند .
8. هنگامي که رسول خدا (ص) عازم جنگ تبوک بود، به عرض او رسانيدند : آيا اجازه مي دهيد من نيز در جنگ شرکت نمايم ؟ رسول خدا (ص) فرمودند نه ، پس علي بگريست و آن حضرت فرمود : انت ولي في کل مومن بعدي : تو پس از من ولي کليه مومنان هستي .
9. دستور داد تمامي در هائي را که اصحاب به مسجد گشوده بودند ، ببندند جزدر خانه علي (ع) ؛ و علي (ع) توانست حتي در حال جنابت نيز داخل مسجد شود چون غير از آن راهي به خانه ي خود نداشت.
10. او کسي است که رسول خدا (ص) درباره اش فرمود:
« من کنت مولاه فان مولاه علي » «هر که من مولاي اوبودم علي هم مولاي اوست »
گذشته از اينها علي (ع) از اصحاب بيعت رضوان بود که خداوند در قرآن از رضايت خود نسبت به آن خبر داده است چون به آنچه آنان در دل دارند ، آگاه است ، آيا بعد از اين جريان از علي (ع) خلافي ديده شده تا روشن شود که آن رضاي خداوندي نسبت به وي منتفي شده است؟
18)عبدالله بن عباس از معاويه اجازه دخول خواست در حالي که بزرگان قريش پيش او حضور داشتند سعد بن العاص طرف راست او نشسته بود ، همين که چشمش به ابن عباس افتاد که مي آيد رو به سعد کرد گفت : بخدا سوگند مسائلي پيش پاي ابن عباس خواهم گذاشت که مطمئناً از جوابش عاجز خواهد بود سعد در پاسخ او گفت :
مثل ابن عباس هرگز از پاسخ باز نمي ماند ، همين که ابن عباس در جاي خود قرار گرفت ، معاويه از حال جماعتي از شخصيت هاي عرب جويا شد که هيثمي نامشان را آورده است ، سپس پرسيد در حق علي بن ابي طالب چه مي گوئي ؟ گفت : خدا بيامرزد ابوالحسن را به خدا که او پرچم هدايت و قرارگاه تقوي و گنجينه ي عقل ؛ و کوه به فلک کشيده و استوار عقل و انديشه و چراغ راه شبروان در تاريکيهاي شبانگاهان بود او دعوت کننده شاهراه عظيم هدايت و دانا و رازها و معارف کتابهاي آسماني گذشته و اقدام کننده به تاويل قرآن و آموزنده ي اسرار آن و قائم به تاويل و ذکري بود او از ستم و اذيت ديگران سخت دوري مي جست و از راه ها و روشهاي پستي و نابودي کناره مي گرفت.
بهترين فردي بود که ايمان آورد و بهترين فردي بود که حج و سعي کرد ؛ ابن عباس همچنان به ذکر فضائل علي ادامه داد تا آنجا که گفت او پدر سبطين ( حسنين ) بود که عالم مثل او به خود نديد و تا روز قيامت هم نخواهدديد، هر که او را لعن کند ، لعنت خدا و خلق خدا بر او باد

هیچ نظری موجود نیست: